رضای مامان و بابا

بدون عنوان

سلام پسر خوبی امرور26بهمنه یعنی امشب اومدیم خونه دایی ابولفضل مهمونی با مامان جون باباجونت خیلی داری اذییت مامان میکنی یعنی داری غریبی میکنی بکذریم بخداببخش خیلی دیر دیرواست مینویسم کامپیوتر نداریم خداکنه به برکت تو صاحب خونه کامی بشیم راسی قبل از اینکه بیایم خونه دایی بردیمت عکست بگیریم خلاصه اونجا هم شیطونی کردی خیلی دوست دارم خیلی آهان22روزدیگه میشه1سالت عیدم میریم مسافرت بندر خونه خاله فقط امیدوارم واسه خودت کسی بشی پسرم دیگه باید برم به امید اینکه دوباره بیام خونه دایی بازم میگم دوست دارم بای
26 بهمن 1391

عشق مامان یاسمن سلام

عمرمن امروز2آبانه ساعتم8وچهلوچهاره خیلی خوشحالم دست زندایی الی درد نکنه که این وبلاگو واست درست کرد.الهن تو 18آبان که بیاد میشه نه ماهت.بابات که رفته بار مبل ببره تو هم الان مجومردی پیش مادر بزرگت واینا راسی زنعمو محمدت هفت ماهشه که آخر دی دختر عموت دنیا میادوحالا بگذریم هفته ای یک بار میام اینجا تا بگم کل این یک هفته چه اتفاقایی افتاده خیلی دلم گرفته ولی با وجود تو آرومه آرومم دیگه باید برم خیلی دوست دوست دارم 
2 آبان 1391

سلام به مامان اقا رضا و تنها بهونه ی زندگیش

بازم  سلام  و سلامی به گرمی هوای یزد قبل از هر چیز مادر شدنتو بهت تبریک میگم مامان کوچولو امیدوارم خداوند بزرگ اقا رضای گلتو که امیر علی هم صداش میکنی برات سالم و صالح نگه داره مادر بودن لیاقت و صبوری و دلسوزی و از خود گذشتگی میخواد که خداوند همه ی اینارو به تو به عنوان یک مادر  عطا کرده و تو  باید قدردان این لطف الهی باشی و تمام سعی و تلاشتو در خوب بزرگ کردن و تربیت پاره ی تنت بکنی و شاهد قد کشیدن و بزرگ شدن عزیزت باشی و تمام خاطراتشو  و عکسهای خوشکلشو تو این وبلاگ براش بذاری تا هر وقت بزرگ شد با خوندن این خاطرات و زحمتهایی که براش کشیدی قدر مامان خوبو مهربونی مثل تورو بدونه و از لحظه لحظه بزرگ شدنش و ثبت ا...
12 مهر 1391